نائب الزیاره
چه فرقی میکند کجای دنیا ایستاده باشی، چقدر دور باشی، چه فرقی میکند چه حاجتی داشته باشی، چه فرقی میکند که چقدر دلتنگ باشی؟
زیارت از لحظهای شروع میشود که خود را در برابر مولایت تصور کنی. همان لحظه که به هر بهانهای فکر میکنی باید حرفهای دلت را به آقا بگویی ناگهان اسباب این زیارت فراهم میشود؛ گاهی بهانه این زیارت تماس تلفنی دوستی یا آشنایی است که در حرم ناگهان چهره آشنایی یا اتفاق خاصی او را به یاد تو انداخته...
ناگهان تلفن زنگ میخورد و صدای امیدواری از کیلومترها آن طرفتر میگوید الان گوشی را رو بروی ضریح یا گنبد گرفتهام هر حرفی داری به مولا بزن...
و حالا بهانه زیارت را به دست آوردهای کافی است یک لحظه به بُعد جدیدی از حیات پا بگذاری و از زندگی و روزمرگیهایش خارج شوی و روحت را به کیلومترها آنطرفتر بفرستی و آن را بین اسلیمیهای حرم تصور کنی جایی که میدانی کسی هست که حرفهای تو را می شنود...
زیارت از لحظهای شروع میشود که خود را در برابر مولایت تصور کنی. همان لحظه که به هر بهانهای فکر میکنی باید حرفهای دلت را به آقا بگویی ناگهان اسباب این زیارت فراهم میشود؛ گاهی بهانه این زیارت تماس تلفنی دوستی یا آشنایی است که در حرم ناگهان چهره آشنایی یا اتفاق خاصی او را به یاد تو انداخته...
ناگهان تلفن زنگ میخورد و صدای امیدواری از کیلومترها آن طرفتر میگوید الان گوشی را رو بروی ضریح یا گنبد گرفتهام هر حرفی داری به مولا بزن...
و حالا بهانه زیارت را به دست آوردهای کافی است یک لحظه به بُعد جدیدی از حیات پا بگذاری و از زندگی و روزمرگیهایش خارج شوی و روحت را به کیلومترها آنطرفتر بفرستی و آن را بین اسلیمیهای حرم تصور کنی جایی که میدانی کسی هست که حرفهای تو را می شنود...
1
نظرات کاربران
-
✖