اسب سياه
سوره ص:و وهبنا لداود سليمن نعم العبدو انّه اوّاب. اذ عرض عليه بالعشي الصّافنات الجياد. فقال انّي احببت حبّ الخير ان ذکر ربّي حتّي توارت بالحجاب. ردّوها علي فطفق مسحا" بالسّوق و الاعناق (آيات ??-??) ((و به داود فرزندش سليمان را عطا کرديم و او بسيار نيکو بنده اي بود زيرا بسيار به درگاه خدا با تضرع و زاري رجوع مي کرد. (اي رسول ما) ياد کن وقتي را که بر او اسبهاي بسيار تندرو و نيکو را هنگام عصر ارائه دادند (و او به بازديد از اسبان پرداخت براي جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند). در آن حال گفت (افسوس) که من از علاقه و حب (اسبهاي) نيکو از ذکر و نماز خدا غافل شدم تا آنکه آفتاب در حجاب رخ بنهفت آنگاه (با فرشتگان موکل آفتاب) خطاب کرد که (به امر خدا) آفتاب را بر من باز گردانيد (چون برگشت اداي نماز کرد) و شروع به دست کشيدن بر ساق و يال و گردن اسبان کرد.
نظرات کاربران
UserName