اشک و ماتم
محدث نورى در مستدرک الوسائل ، به نقل از کشکول شهيد آورده است که : روزى امير المؤ منين على عليه السلام حضرت عباس عليه السلام و زينب کبرى سلام الله عليه را در دو طرف خود نشانده بود، و حضرت عباس عليه السلام تازه زبان گشوده بود. على عليه السلام به فرزندش حضرت عباس عليه السلام فرمود: بگو يک (واحد) او گفت : يک (واحد)، بعد فرمود: بگو دو (ائنين ) حضرت عباس عليه السلام خوددارى کرد و گفت : شرم مى کنم به زبانى که خدا را به يگانگى خوانده ام ، دو بگويم (يعنى يکتاپرستان هرگز به شرک نمى گرايند، و دوئيت ، خلاف توحيد است ). امير المؤ منين عليه السلام پيشانى فرزندش را بوسيد. حضرت زينب کبرى سلام الله عليه ، ناظر اين جريان بود، عرض کرد: پدر جان شما ما را دوست مى دارى ؟ حضرت فرمود: آرى ، فرزندان ما پاره جگرهاى ما مى باشند. زينب کبرى عليه السلام عرض کرد: يا اءبتاه ، حب خدا و حب اولاد چگونه در يک دل جمع مى شود؟ محبت شما نسبت به ما همانا شفقت مى باشد و محبت خالص ‍ براى خداست . با شنيدن اين سخنان حکيمانه ، محبت امير المؤ منين على عليه السلام نسبت به ايشان افزايش يافت. (فرسان الهيجاء: صفحه ???)
نظرات کاربران
UserName